نمیدونم چرا همیشه تو ذهن ما آدمها جاودانگی بوده، میل به انجام کاری برای این دنیا ولی من درست تو این لحظه میخوام که چیزی از این دنیا بگیرم، از زیستن لذت ببرم، گور بابای جاودانگی! دنیای لعنتی برای برقراری و پایداریش باید یه فکر دیگه ای واسه خودش بکنه! من یکی که حاضرم نیستم به خاطر اون جاودانه بمونم!

 

 

این روزا به نحو غریبی سردرگمم...